Social Icons

Yarsan

2012-12-03

به قلم سید امین رسایی، عضو هیئت امنای بارگاه سلطان



به قلم سید امین رسایی، عضو هیئت امنای بارگاه سلطان

مردم یارستان دارای دو بهار میباشند یکی بهار دینی که مصادف است با ظهور حضرت سلطان در هورامان که برای مردم یارسان بسیار مقدس و گرامیست که تمام امورات و مناسبتهای دینی خود را بر اساس همین تاریخ انجام میدهند و دیگری بهار طبیعت که همان عید نوروز باستانی است که هم از نظر ملی و هم از نظر اعتقادی برای یارستان بسیار مقدس و گرانبهاست که در این ایام باید به شادی و سیر و سیاحت بپردازند ، در بارۀ عید نوروز بارها توسط دفاتر یاری ذکر شده است و یارستان بر این باور است که در شب عید نوروز حضرت داود پا به این عرصهء گیتی گذاشته وخود را در شکوه و جلوۀ گلهای زیبا هویدا و نما یان میکند و بعداً هم در همین ایّام شاهد تجلّی ذاتی بوده ایم که برای ما مردم یارستان بسیار مهم و حائز اهمیت است .


 حضرت فارغ یکی دیگر از چهل تنهء حضرت آسید براگه میفرماید :


داودم دیّن نه توی برق یوز = نه قرص بطون نه شو نوروز

طبلی بنوازیم نفیر شادی = پری یارستان بو و آزادی
و همچنین دو باره میفرماید :
ذکر بنیامین بکن فارغ تو در لیل و نهار = بوی داود میدهد گل در چمن در هر بهار
و همچنین در همین رابطه دوباره کلام حقیقت میفرماید:
شمه ء نوروزی = ای تازه گلان شمهء نوروزی
و آمان آمان و دل فروزی = شاه چل چراغ چراخان سوزی
همانطوریکه عرض کردم بهار کردی بر اساس ظهور حضرت سلطان و منطقه ء گرمسیری پردیور میباشد ، امّا در آن زمان به علت کمبود امنیت ترویج و گسترش آئین یارستان به طرف مناطق سردسیر دالاهو کشیده میشود بر این اساس بیشتر ماه های تاریخ کردی پردیوری طبق آب و هوا و رسم و رسوما ت منطقه ء دالاهو نامگذاری شده و سال کردی پردیوری طبق کلام حقیقت شامل چهار فصل و هر فصلی به یکی از چهار تنه یاری ( چهار ملک ) متعلق است 
هنگامیکه حضرت سلطان در منزل پدر ظاهریش شیخ عیسی ظهور فرمودند پس از معجزاتی که مردم شاهد آن بودند در ابتدا پدرش شیخ عیسی مخالفت خود را با آن حضرت آغاز نمود که جریان رفتن به کعبه پیش می آید و پس از بازگشت آنها و از دنیا رفتن شیخ عیسی ، برادران ناتنی اش بنامهای قادره ، خدرشه و سلامت بنای دشمنی را با آن حضرت آغاز می نمایند و حضرت سلطان با سه وصله اسباب که به در خواست خود آن حضرت به او داده بودند همراه سه تن از یارانش بنام حضرت داود ، حضرت پیر بنیامین . حضرت پیر موسی و در عالم ذات هم حضرت مصطفی آنجا را ترک می نمایند و از برزنجه بسوی شهر زور حرکت می کنند و به غاری که به امر حضرت سلطان ایجاد و به مرّ نو معروف است می رسند ، دایراک مادر ظاهری حضرت سلطان به سه پسر شیخ عیسی می گوید که برکت و نجابت پدر شما به همان سه وصله ء بود که صحاکه آنها را برد دیگر شما نه نجابت دارید و نه شیخوخیت ، برادران ناتنی حضرت سلطان به میان دائیها و بستگان و خویشان نزدیک خود میروند و قشونی عظیم فراهم و به دنبال آن حضرت و یارانش حرکت مینمایند تا اینکه به مرّ نو می رسند و دور غار را محاصره می کنند ، هر چند حضرت سلطان و یارانش در عالم غیب از ماجرا کاملاً با خبر بودند امّا وقتی که در ظاهر خود را در محاصرۀ قشون چیچک می بینند سلطان به حضرت داود دستور می فرماید تا مشتی خاک از زیر قالیچهء قدرت بر دارد و بر روی قشون بپاشد ، با توجه به اینکه این کار جزء وظایف حضرت مصطفی میباشد حضرت داود اجرای امر حضرت سلطان نموده و حضرت مصطفی را وارد عمل می نماید تا خشم و غضب خود را بر سر آنها فرود آرد و مشتی خاک را به نام جلا که منظور قدرت حضرت مصطفی است بر روی قشون میپاشد ، روز روشن را به تاریکی شب تبدیل می نماید و تا سه روز این تاریکی ادامه پیدا میکند ، در این خلال قشون چیچک به جان هم می افتند و همگی همدیگر را نابود می کنند که پس از سه شبانه روز تاریکی بر طرف میگردد و به دستور حضرت سلطان این سه روزه را بنام سه روزۀ خاوندکار و یا مرّنو برای مردم یارستان مقرّر میفرماید و به مناسبت این پیروزی عظیم روز آخر را داوات پادشاهی و سپس عید خا وندکار و یا عید یاران نام گذاری میشود و حضرت سلطان آنرا برای یارسان واجب و تکلیف می نماید تا هر سال در چله ء بزرگ کَردی پردیوری که مصادف با دوازدهم هلال ماه یا سفیدی میباشد روزه بگیرند وسپس داوات پادشاهی را بجا بیاورند ، و میفرماید هر کس از یارسان این سه روز روزه را همراه داوات پادشاهی بجا نیاورد از خرمن دوچیائی یاری و حضرت داود و حضرت پیر بنیامین و حضرت پیر موسی در این دنیا و آن دنیا بی بهره خواهند بود که شرح ماجرا را دفتر پردیوری چنین بطور واضح و شیوا بیان میفرماید و اگر هر کسی از یارسان حتی از نظر آشنائی با کلام حقیقت در حد مبتدی هم باشد چنان بصورت ساده و واضح بیان گردیده میتواند آنرا بخوبی بفهمد و متوجه شود . حضرت داود میفرماید :
آمانن آمان خواجای غلامان = آمان لشکری بی سر و سامان =بنیامین دسته ور شرطنی بگیرش دامان=نیومان و دست خواجای غلامان
حضرت سلطان میفرماید :
داود و دست جم و اشارۀ حقی = دست بیر نه ژیر قالیچهء دمشقی = مشتی خاک ورگیره بوزش وروی قشون چیچکی= یو یو بوران خارجی و دمکی
حضرت سلطان میفرماید :
شاه فرما داود بیره جلا = بوزش و چیچک و عزم غزا
و ارمای شاه داود وریزا = نما و جلا یو مصطفا
سر فروز آورد غلام نیل تار = لو ا پی چیچک طایفهء کفار
سه شبانه روژ غزای چیچک کرد = طاق ذی حیات ژیشان بر نکرد
دوازدۀ مانگ هر چه نه چلی = یری روی یاران آما أو دلی
پی وخت پی ساعت پا وخت پا وائی = چه لو تا قلم جه گا و تا ماهی
بگیران سه روژۀ یاران و داوات پادشاهی = هرکس نگیرو سه روژۀ یاران نکرو داوات پادشاهی = بشش نمدان جه خرمن دو چیائی
بگیران سه روژ ۀ یاران بکران داوات پادشاهی =و عشق یاران مرنوی = داود و بنیامین و پیرموسی
لازم میدانم به نکاتی از آن اشاره نمایم . بعضی از برادران یارسان دور از منطقه آنرا به تاریخهای از قبیل شمسی و یا قمری و یا به چلهء زمستان فارسی ربط داده اند در صورتیکه کلام ذکر شده کاملاً بطور گویا و آشکار میفرماید .
دوازده مانگ هر چه نه چلی - یری روی یارا ن آمان أو دلی - پی وخت پی ساعت پا وخت پا وائی - چه لوح تا قلم جه گاو تا ماهی - بگیران سه روژۀ یاران بکران داوات پادشاهی .
یعنی ای یارستان سه روزۀ یاران مرّنو یعنی حضرت داود و حضرت بنیامین و حضرت پیر موسی و در عالم ذات حضرت مصطفی به دستور حضرت سلطان برایتان بنا و مقرّر گردیده که زمان آن در دوازدهم هلال ماه که هر چند روز از چله ء بزرگ زمستان کُردی بگذرد آنرا بجا بیاورید . سپس برای مشخص کردن اینکه منظور چه چله ای و بر اساس چه تاریخی میباشد . میفرماید : پی وخت پی ساعت پا وخت پا وائی - بگیران سه روژۀ یاران بکران داوات پادشاهی . یعنی ای یارستان این سه روزۀ یاران و داوات پادشاهی را در زمان و تاریخ کُردی پاوه یی بجا بیاورید. همه میدانیم که شهرستان پاوه شهری کُرد نشین با تاریخ و فرهنگی کهن کُردی که در زمان ظهور حضرت سلطان در آن مناطق بیشتر امورات خود را بر اساس تاریخ کُردی انجام میدادند و اما کلمهء پا وائی چناچه به دو کلمه ء ( پا ) و ( وائی ) تفکیک نمائیم که پا یعنی ،آن ، که برای اشاره به کار میرود و وائی هم احتمالاً معنی وعده بدهد یعنی آن وعده یا آن وقت، که به همان زمان کُردی پردیوری اشاره دارد، و هنگام روزۀ مرّنو میباشد. پس دیگر جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نمی ماند تا در این مورد اشتباه نمائیم و به تاریخهای غیر کردی متوسّل گردیم که از همان زمان ظهور حضرت سلطان به بعد در مناطق دالاهو که مرکز ظهور یاری بوده دقیقاً این تاریخ در خصوص امورات دینی رعایت گردیده که در کلام پردیوری به گونه ء آشکار و و اضح بیان شده است و حضرت سلطان هیچگاه آنرا برای یارستان بصورت پیچیده و نا مفهوم بیان نفرموده است و یا آنرا به آینده موکول نکرده است تا کسی دیگر بیاید و آنرا برای مردم یارسان بیان کند و نکته ای دیگر جلب توجه این است که میفرماید : هر کس نگیرو سه روژۀ یاران - نکرو داوات پادشاهی - بشش نمدان جه خرمن دو چیایی . در اینجا تمام یارستان را خطاب قرار میدهد و این سه روز روزه را بر تمام آنها واجب و تکلیف می داند که بجا بیاورند در غیر اینصورت از خرمن دوچیایی یاری بی بهره خواهند شد ، همانطوریکه کلام حقیقت بیان فرمودند روزۀ مرّنوی بر تمام یارستان در هر جا و هر نقطه ای در این جهان هستی باشند واجب و تکلیف است تا در وقت مقرّر و معیّن طبق فرمودۀ حضرت سلطان صحاک که مشخص گردیده بدون چون و چرا بجا بیاورند مگر اینکه کسی از نظر جسمی و روحی به هیچ وجه توانایی گرفتن آنرا نداشته باشد و در ایّام سه روزۀ یاری مسافرت و بعد مسافت هیچ تأثیری بر نگرفتن روزه ندارد بلکه در هر حالتی که شرایط گرفتن روزه را داشته باشیم باید آنرا دقیقاً بجا بیاوریم در اینجا لازم میدانم بیان نمایم ، هر فرد یاری که قصد گرفتن سه روز روزۀ خاوندکار را داشته باشد بایستی شب اوّل خاوندکار نیّت بجا آوردن این سه روز را بنماید ، چنانچه انفرادی باشد باید به صورت انفرادی و اگر دسته جمعی باشد باید یک فرد آگاه به زبان دفتری آنرا قرائت و بقیه کلمه به کلمه آنرا تکرار و یا آمین بگویند که این نیّت به تمام کسانیکه قصد گرفتن روزه را دارند واجب است 
، لازم به توضیح است با توجه به اینکه ظهور حضرت سلطان در منطقهء هورامان و یا پردیور بوده و از سوی آن منطقه هم دارای آب و هوای گرمسیری میباشد بر همین اساس تاریخ کردی پردیوری طبق آب و هوای آن منطقه میباشد و ممکن است هنگام فرا رسیدن بهار کردی در منطقه ء پردیور در خیلی جاهای دیگر که برادران یارستان در آنجا سکونت دارند از نظر آب و هوا تفاوت زیادی داشته باشد و حتی ممکن است زمین سفید پوش از برف و هوای بسیار سرد داشته باشد امّا در همین حال آب هوای منطقهء پردیور بسیار مناسب و گیاهان و درختان شروع به رشد و نمود کرده اند
پس نتیجه میگیریم که همین عدم آگاهی دقیق و پراکندگی باعث ایجاد شک و تردید در اجرایی فرائض دینی بعضی ها شده است و دلیل اصلی آنهم عدم آگاهی از تاریخ کُردی پردیوری میباشد 
امیدوارم به صاحبکرم همانطوریکه مناطق دالاهو و شهرستانهای همجوار آن و اخیراً هم در خلال سالهای گذشته خیلی ها از مردم یارسان در دیگر مناطق که شامل تمام خاندانها چه یادگاری ، شاه ابراهیمی ، خاموشی ، عالی قلندری و دیگر خاندانها ، مراسمهای دینی خود را در یک زمان واحد به جا می آورند شاهد این باشیم که تمام یارسان همگی با هم به فرمودۀ کلام حقیقت یک دل و یک جان باشیم و ارکان یاری را برابر آنچه حضرت سلطان صحاک برایمان ترسیم و مقرّر فرموده انجام دهیم و این سئوال را از خود بپرسیم مگر ظهور و بیاوبس پردیوری در یک مکان و زمان واحد انجام نگرفته است ، پس هر کس از یارستان خدای ناکرده در این مورد غفلت نماید بی شک در امر حضرت سلطان نکول و کوتاهی نموده است . ممکن است در قدیم به علت نبود امکانات و عدم دسترسی و دوری از مناطق دالاهو بعضی از سادات یارستان برای اینکه مریدانشان مراسمهای دینی و آئینی خود را به جا بیاورند تاریخی را سلیقهء و یا بر اساس قرائن و حدس گمان خود برای مریدان مشخص و اعلام کرده باشند که همین تاریخ به مرور زمان برایشان جا افتاده و از آن تبعیت کرده اند ولی حال که در عصر اطلاعات و ارتباطات و تکنولوژی هستیم و ارتباط یارستان نسبت به همدیگر بسیار نزدیک شده است دیگر نباید اشتباهات گذشته را تکرار و بر آن پافشاری نمائیم و کلام پردیوری را در این مورد ملاک خود قرار دهیم و همان طوریکه دفاتر یاری میفرماید به مرکزیت دالاهو توجه نمائیم کلام حقیقت میفرماید : کل مخلوقات بیو وی سو بو وه = و أو جای چراخان کوی دالهو وه
دو باره حضرت نوروز میفرماید :
دله دالهو = دله مرد و بخت نخت أو دالهو
حال این سئوال مطرح است که برادران عزیز یارستان که همگی از دستورات حضرت سلطان تبعیت و پیروی می نمایند و پیر شرط همگی حضرت بنیامین و دلیل حضرت داود است، پس چرا باید در هر منطقه ء تاریخ و رسم و رسومات متفاوتی داشته باشند و یا چندین زمان مختلف برای گرفتن روزه و دیگر مناسبتها در نظر بگیرند؟

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar