Social Icons

Yarsan

2012-12-27

دکتر کرمی ، بیست و یک سال مومیائی و چهل و یک سال سکوت



دکتر کرمی ، بیست و یک سال مومیائی و چهل و یک سال سکوت


خۆرهه‌ڵات نیوز:ضمن احترام و ادب به عموم یارسانیها اعم از هر خاندان و دوده‌ای ، باز هم مغلطه بازیهای دکتر کرمی!!!؟ مرا بر آن داشت تا خوانندگان محترم را از برخی مسایل آگاه نمایم ، اگر چه به قول چرچیل سخت‌ترین کار برای یک انسان ، فهماندن یک مطلب واقعی به فردی غیر منطقی و ناآگاه می‌باشد. میل  داشتم ابتدا به دروغهای آقای کرمی
پاسخ دهم سپس به مغلطه‌ها و این شاخه به آن شاخه پریدن ایشان و در نهایت‌ عوام‌فریبی‌هایش را بازگو کنم. البته همانگو.نه که در نامه پیشین آمد حرمت و ادب خوانندگان عزیز این اجازه را به من نمی‌دهد تا آنچه که در مورد ایشان می‌دانم بازگو کنم و فقط به نقد نامه‌ی ایشان و مطالبی که مربوط به خودم می‌باشد جهت روشن نمودن اذهان عمومی می‌پردازم.



اولاً بنده آقای کرمی را محکوم به توهین ننموده‌ام بلکه ایشان را عامل تفرقه دانسته‌ام که دلایلی هم برای آن ذکر نمودم و عرض کردم که همه باید وحدتی سلطان پسندانه داشته باشیم ، و به ریسمان پردیور چنگ بزنیم تا به آمال خود برسیم. توهین فقط متوجه یک فرد می‌شود ، اما تفرقه آفتی است که اجتماعی را نابود می‌کند یعنی همان چیزی که جناب کرمی و دوستانش خواسته یا ناخواسته ، آگاهانه یا ناآگاهانه پیش گرفته‌اند و جامعه یارسانی را به جان هم انداخته‌اند و ایام شریف نویسندگان محترم را به جای پرداختن به مسایل مهم آئینی صرف جوابیه‌های تفرقه آمیز و عوام فریبانه‌ای خود می‌نمایند.
ایشان در قسمتی از نامه خویش حق را جانب خود داشته و چنین نوشته‌اند:( حقایقی را که اینجانب می‌گویم به مذاق بعضی‌ها خوشایند نیست و درد آنها آنجاست .......) .
اگر آقای کرمی تفرقه را حقایق می‌دانند و مطمئناً به مذاق هیچ کسی خوش نمی‌آید خصوصاً آنهائی که برای آئین یاری دل می‌سوزانند. آیا مردود دانستن عموم خاندانهای محترم یارسانی حقایق است!؟ آیا می‌دانید پنج میلیون و خرده‌ای یارسانی وجود دارد که شما خرده‌ی آنرا حق می‌دانید و پنج ملیون نفر دیگر توهین می‌کنید و یا عملاً آنها را مردود دانسته و شکاف بزرگ و عمیق میان آنان ایجاد می‌نمائید!؟ کجای این کارتان حقایق است!؟ در کجای کلام آمده است که فقط یک خاندان برحق و جانشین سلطان‌سهاک است ، و بقیه نالایق هستند ، سلطان سهاک جهت رشد جامعه یاری خاندانها را تشکیل داد تا تک حزبی و خود محوری موجب انحطاط ، غرور ، خودکامگی و استبداد در آئین یاری نشود .
جناب آقای کرمی در قسمتی از نامه‌ی خویش چنین نوشته‌اند: (در ضمن دارای تحصیلات عالی از دانشگاه ملی در تهران«شهید بهشتی کنونی» هستم 10 سال هم سابقه طبابت دارم........).
می‌پردازم به این دروغ بزرگ قرن 21  ، دانشگاه ملی سابق (شهید بهشتی کنونی) که بنده هم در آنجا بوده‌ام در ارتفاعات روستای درگه و اوین بنا شده‌است ، در سال 1357 خورشیدی بعد از انقلاب مردم ایران یک سال فعالیت داشت تا سال 1358 سپس در پایان انقلاب فرهنگی سال 1360 یعنی 31 سال پیش به دانشگاه شهید بهشتی تغییر نام پیدا نمود این را هم باید متذکر شوم که در یک سال پس این واقعه یعنی سال 1361 این دانشگاه به دو بخش مجزا و فعال تقسیم شد که دانشکده‌ها زیر نظر وزارت علوم قرار گرفتند و بخشهای کلینیکی و پزشکی به وزارت بهداشت و درمان ملحق شدند. حال آقای کرمی که 10 سال است به طبابت مشغول هستند و مدعی هستند که تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه ملی گذرانده‌اند و دانشگاه ملی 31 سال پیش به دانشگاه شهید بهشتی تغییر نام پیدا نموده‌است بفرمایند« 21 سال باقیمانده در کجا مومیائی شده‌اند»و منظورشان از تحصیلات عالی چیست و در چه سالی و در چه رشته‌ای موفق به دریافت شده‌اند؟ اگر ایشان مُسرّ بر واقعی بودن مدرک خود هستند نامه‌ای به دانشگاه بنویسند و از آنجا استعلام مدارک خود را بخواهند ، دانشگاه هم جواب استعلام شده را ، با تاریخ امسال در وبلاگ خود قرار دهند اگر هم مدارک ایشان مانند سایر دکتراهای قلابی که پس استعلام قلابی بودنشان مشخص شده لااقل مردم متوجه می‌شوند در اینصورت دست از پر روئی و تفرقه بردارند و سرجای خود بنشینند ، و دیگران را آزار ندهند و موجب وقت کشی افراد جهت نوشتن جوابیه‌‌ای کذب خودشان نشوند.
جناب آقای دکتر کرمی!!!؟ در قسمتی از نامه خویش نوشته‌اند: ( کتابخانه ملی چگونه نوشته‌های ما را بررسی نمی‌کند و .....).
شما کدام نوشته را به کتابخانه ملی فرستاده‌اید و بررسی نکرده‌است یک مورد آنرا نام ببرید تا ما در ایران پیگیر آن شویم. حضرتعالی با توجه به تحصیلات عالیه‌ات مثل اینکه متوجه این مسئله نشده‌ای که کتابخانه‌ی ملی ایران یکی از بزرگترین مرکز اسناد خطی در سطح جهان و اولین آنها در خاورمیانه می‌باشد که در عصر قاجاریه تأسیس شده است و عموم کتابهائی را که در بازار کتاب وجود دارد باید نسخه خطی آن به تأیید این مرکز برسد. عموم کتابهای تاریخی ، ادبی مانند شاهنامه فردوسی ، سعدی ، خیام ، و غیره و غیره ، ریاضی ، درسی همه و همه این کتابها از کتابخانه‌ملی ایران مهر استاندار گرفته و به بازار آمده‌اند شابک « ISBN » (ش = شماره ، الف = استاندارد ، ب = بین‌المللی ، ک = کتاب) یعنی شماره استاندارد بین‌المللی کتاب و این مسئله فقط شامل کتابخانه ملی ایران نمی‌شود بلکه هر کتاب قابل قبول و با ارزش در هر کشوری باید دارای « ISBN » آن کشور باشد ، زیرا خطر یک کتاب غیر استاندارد از خطر کپسول گاز غیر استاندارد بیشتر است ، کپسول گاز غیر استاندارد خانه‌ای را به آتش می‌کشد اما کتاب غیر استاندارد و نامه‌های غیر واقعی و اختلاف برانگیز شما جامعه‌ی را به آتش می‌کشاند . شما یا کتاب جهت گرفتن شابک به کتابخانه ملی ایران نداده‌اید یا بر فرض محال داده‌اید تفرقه و چرت نوشته‌اید ، اساتید برجسته ‌این مرکز مهم که بنده هم افتخار همکاری با آنها را دارم چنین کتابی را که موجب تفرقه شود مطمئناً مردود و بلااثر می‌دانند. دفتر نوروزی که مرحوم سید فریدون دانشور نوشته‌اند و آسیدنصرالدین حیدری هم آنرا تأیید نموده از کتابخانه ملی شابک گرفته است.
مطلب سومی که در نامه آقای کرمی قابل نقد است مسئله‌ی دونادون است ایشان نوشته‌اند: (میدانم یکی از ارکان یاریدونادون است و تجلی ذات از ابتدای هستی تا امروز و اینده تا روز باقی........! ).
ابتدا اجازه می‌خواهم تعریفی را که عزیزان در رابطه با یارسان نوشته‌اند به حق و درست هم می باشد بیان نمایم سپس به اصل موضوع می پردازم « یارسان یا طایفه‌سان ، یک جریان فکری ، فلسفی و آئینی بسیار غنی و کهن می‌باشد که عموم آئین‌ها به گونه‌ای ریشه در این آئین دارند و با توجه به مبانی اعتقادی دونادون و موقعیت جغرافیائی یا همان زیست محیطی مشترکاتی با آئین‌های دیگر پیدا نموده و یا برخی افکار از آئین‌های دیگر در این آئین وارد شده‌اند ، اما مردم یارسان در نهایت به شرط و شون یاری که همان بیا و بس پردیوری می‌باشد معتقدند و به قوانین و فرامین آن عمل می‌نمایند.
اگر بخواهیم به تفسیر گسترده تعریف فوق بپردازیم کتابی وزین را لازم است فقط اکتفا می‌نمائیم به دوره زیست محیطی:
الف : کاکه‌ای‌های عراق چون از محیط پردیور و حساب و کتاب پردیوری دور بوده‌اند سه روز روزه را بر مبنای سال میلادی انجام می‌دهند.
ب : مردم یارسانی و شریف ترک زبان هم چون از لحاظ زیست محیطی دور از پردیور بوده‌اند سه روز روزه را بر مبنای خورشسدی انجام می‌دهند.
به هر حال این عزیزان هم اکنون با مطالعه متون کهن و رفت و آمد‌های متوالی آرام آرام روزه‌ها را هم به شرط و شون پردیوری می‌رسانند.»
بنده منکر آسی براکه و خانواده حیدری و حتی هیچ خاندان دیگری نیستم ، ولی دوست دارم از همان دفتر دیوان‌گوره‌ای که شما می‌فرمائید با توجه به دونادون از سلطان به حضرت بابایادگار و سپس به آسی‌براکه رسیده یک برگ خطی با قدمت 200 سال نه زود و نه 700 سال ، در وبلاگ خودتان قرار دهید البته نسخه خطی مرحوم خلیفه یارمراد متعلق به 50 سال پیش است ، نسخه درویش علیمیر که ارزشی ندارد و ایشان رانده شده‌ی توتشامی بود .
بنده هم کپی نسخه خطی 500 سال پیش  نه 700 سال را برایت می‌فرستم تا در وبلاگ خود قرار دهی البته در نامه‌ات خوانندگان را دنبال نخود سیاه نفرستی وآدرس جائی را  که هیچ خبری نیست ندهی.
سلطان مرمو:
عابدین گفتگو  عابدین گفتگو              عابدین  شیرینه بی‌بغض گفتگو
رعایت فرمائید.
من خواهش می‌کنم اندکی سرتان را زیر برف بیرون آورده و به اطراف خود نگاه کنید ، آقای کرمی مگر یاران عزیز سلطان سهاک مانند سیدمحمدگوره‌سوار ، سیدمیر ، سیدمصطفی ، سیدابوالوفا ، سیدخاموش ، شاه‌ابراهیم ، سید‌باویسی و ..... فاقد ذات بودند؟ مگر اجاق‌های بزرگی از این خاندانها را که معجزه‌های آنها زبانزد خاص و عام است نشنیده‌ای؟ آیا این بزرگواران که در عصر پردیور بوده‌اند هم عصر سلطان سهاک لیاقت نگهداری کلام را نداشتند؟ ایا هفتاد و دو پیری که به گواهی خود سلطان سهاک و داود کوسوار جانشینان داودکوسوار و دلیل بر مردم یارسان هستند جملگی نالایق و ناباب بوده‌اند؟ از سوی دیگر شما بفرمائید از زمان حضرت بابایادگار تا زمان آسی براکه که بیش از 500 سال می‌باشد این دیوان‌گوره نزد چه کسی بوده و چه کسی آنرا به آسی براکه تحویل داده است ، خواهش می کنم دست از عوام‌فریبی و تخریب خاندانها بردارید من مطمئن هستم که جناب سید نصرالدین حیدری هم نسبت به صحبتهای شما روی خوش نشان نمی‌دهند ، زیرا ایشان برای همه خاندانها ارزش قائل می‌شوند و می‌دانند آنچه در تکیه توتشامی است فرمایش آسی‌براکه و دوستان ایشان می‌باشد که مربوط به 150 سال پیش است. شما می‌فرمائید دفتری که حضرت پیرموسی با خط خودش نوشته تحویل بابایادگار داده و ایشان هم آنرا به آسی‌براکه رسانده است ، عملاً این خانواده‌ی بزرگ را زیر سئوال می برید چون مردم یارسان طبق گفته‌ی فتنه‌انگیز شما از تکیه‌ی حیدری خواهند خواست تا دستخط مبارک پیرموسی را به زیارت عام بگذارند ، بنده شخصاً اشتیاق شدیدی دارم که دستخط نازنین قلم زرین را ببوسم و زیارت کنم. آیا می‌دانید تا چند سال پیش که شما و علیمیرها ظهور نکرده بودند تکیه توتشامی محل زیارت عموم خاندانها بود و از هر خاندانی به آنجا می‌رفتند ولی با ظهور شما و جناب علیمیرها که خاندانهای دیگر را ناحق می‌دانید و نالایق می‌دانستید ، ضربه‌ای بزرگ به آئین یاری وارد نموده و با ایجاد شکاف موجب بدبینی شدید(توهین به سیدمیر و سیدمصطفی و قاتل خواندن شاه‌ابراهیم در همان کتابتان). البته بنده و دوستانم هیچگاه نخواهیم گذاشت در ایران در بین خاندانها نفاق ایجاد شود و هر نوع تحرک تفرقه‌آمیزی را از نطفه خفه خواهیم کرد. مطمئناً شما هم مانند دیگر دوستانتان ، در سالهای پیش خفه و خانه‌نشین خواهی شد. و یا به مانند فلانی در گوشه خیابان با فلاکت خواهی مرد.
اما مطلب دیگری که در نامه جناب کرمی چشم‌گیر است مغلطه‌های ایشان است ، نامبرده طی مناظره‌ای با استاد محترم جناب آقای میره‌بیگی داشته‌اند ، از موضوع اصلی گریز نموده و قضیه را به عزاداری صحنه و کرند ، شیطان ، کتابخانه‌ملی ، سایت‌های اینترنتی ، سید محمدحسینی ، تبریزی ، امیرخانی ، گندمکار ، تکیه توتشامی ، سیدحاتم میره‌بیگی ، سلطانی‌فر ، ماندانا یادگاری ، عید قربان ، امام حسین ، مهر نماز ، جمخانه و وجود زن در حلقه جم ، و دیگر مسائلی که موضوع اصلی مناظره نبوده است کشانده‌اند تا زیرکانه هم به هدف اصلی خود یعنی نفاق برسند و هم شانه از زیر بار مناظره خالی نمایند.
آقای کرمی در قسمتی از نامه خود چنین آورده اند: ( اگر شما سلطان را از دایره جم و میدان یاری اخراج کرده‌اید .............. )
دوست عزیز چه کسی این توان  ، جرأت و قدرت را دارد که سلطان را از میدان یاری اخراج کند ایشان خود بنای این میدان را نهاده است چگونه می‌شود خودش را نادیده گرفت ، نه چنین نیست بلکه شما یا اشتباه متوجه شده‌اید یا باز حیله‌ای در کار دارید که می‌خواهید نفاق نمائید ، مگر فقط جم هفتن در پردیور تشکیل شده‌است ، عموم یارسان معتقدند که هفتن  ، هفتوانه  ، چل‌تن  ، چلانه  ، 72پیر  ، و دیگر یاران سلطان‌سهاک هرکدام در جای خود معین و مقدس هستند و هر یک وظیف‌ای را بعهده دارند« وظیفه شناسی» و سلطان سهاک به عنوان نمادی از ذات حق« خود حق » در همه‌ی این جم ها حضور دارد و سر جم بوده‌است«سلطان سر جم هوهو» اگر می‌گویند سلطان جزء هفتن نیست بدین معنا نیست که ایشان را اخراج نموده‌اند بلکه ایشان در جم هفتن هم به عنوان سلطان‌سهاک حضور دازد، اصلاً یعنی هفتن ،  یعنی هفتوانه و یعنی همه و همه. معتقدم کمی از لاک خود بیرون بیائید و به مطالعه متون کلام کهن بپردازید تا شک شما بر طرف شود ، یا اینکه دلیل کلامی مستند بیاورید.
چه پردیور زیاو شرطی ننیران        و شرط قدیم سرشان بسپاران
اما در پایان عرایضم تهمتی را که ایشان به آقای سید محمد حسینی به ناحق روا داشته‌ بودند جهت روشن نمودن اذهان عمومی بیان کنم زیرا جناب حسینی آنقدر مظلوم و دارای مناعت طبع می‌باشند که هیچگاه به چنین مسایلی پاسخ نمی‌دهند. جناب آقای کرمی در نامه خویش چنین نوشته‌اند: ( محمد حسینی در روز روشن دفتر نوروز را که در خانه‌ی بیشتر یارسانی‌ها و حتی خود حضرتعالی موجود است تغییر داد و منتشر کرد ............) سپس در ادامه توصیه فرموده‌اند: ( اما توصیه اینجانب این است شما همان دفتر نوروز را که آسیدقاسم افضلی داشتند و برابر تکیه حیدری بود و ایشان تفاسیری هم بر اساس درک خود بر آن داشتند مطالعه کنید نه حرف کج کلامها ..........) و سپس به به پرداخت هزینه و انتشار دفتر نوروز نوشته سید محمد حسینی پرداخته‌اند.
خوب دوست عزیز ، اولاً دفتر نوروزی که آقای سیدمحمد حسینی در سال 1372 نوشته‌اند ، غیر از آن سال دیگر آنرا منتشر ننموده‌اند اگر زیراکس توسط افراد دیگری که اشتیاق فراوان به داشتن آن دفتر دارند صورت می‌گیرد و پخش می شود ربطی به ایشان ندارد چنین عملی برای عموم کتابها یک مسئله طبیعی به نظر می‌رسد.
دوماً ما هم به شما توصیه می‌کنیم که همان کتاب نوروزی که شما فرموده‌اید مرحوم آسیدقاسم افضلی نوشته‌اند و با تکیه حیدری مطابقت دارد در کتاب رموز یارسان که در سال 1350 چاپ شده و اکنون هم به صورت چاپ زیراکس در تمام خانه‌ها از آن دارند یک بار دیگر مطالعه کنید و همان صفحه‌ای را که شما می‌فرمائید شعر آقای حسینی است و ایشان آنرا تحریف کرده است بخوانید دقیقاً هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد ، ضمناً جناب حسینی طی نامه‌ای به جناب حیدری عین صفحه نوروز آسید قاسم افضلی و چند نسخه خطی را فرستادند و قضیه حل و فصل شد و مشخص گردید نوروز توسط ایشان تحریف نشده است، زیرا ایشان نوروز را از روی نسخ دیگر از جمله نسخه مرحوم سیدقاسم افضلی نوشته‌اند ، بنده همان صفحه‌ای را که مورد بحث است و شما روی آن مشکل دارید عیناً از روی کتاب مرحوم آسیدقاسم افضلی و آقای حسینی اسکن نموده و با ذکر صفحه‌ای که در آن قید شده است روی سایت قرار می‌دهم تا بدانید آن دفتری را که شما نوشته‌اید با دفتر توتشامی یکی است« نوروز مرحوم آسیدقاسم» برابری می‌کند، اگر هم تحریفی صورت گرفته است که مطمئناً صورت نگرفته است مربوط می شود به قبل از 41 سال پیش نه به آقای حسینی پس چرا شما «41 سال ساکت مانده‌اید!!!؟ »
من خواهش می‌کنم بیهوده و ناخوانده نویسندگان را آزار ندهید و قلم بدستان را احترام کنید و اگر هم درصد اندکی اشکال نه توهین در کارشان هست نیمه پر لیوان را ببینید نه نیمه خالی را ، زیرا هیچ نویسنده‌ای نمی‌تواند ادعا کند که کلیه‌ نوشته‌هایش درست و قابل قبول برای همه جوامع می باشد.
مایکل نیوتن امریکائی کتابی نوشته‌است بنام سفر روح ، ایشان در کتاب خود گفته‌اند اگر یک نفر حتی یک نفر کتاب را بخواند برایم کافی است ، اکنون کتاب ایشان به چند زبان زنده ترجمه شده است.
به هر حال امید می‌رود عزیزان خواننده مرا ببخشایند زیرا اگر چنین مسایلی جواب داده نشود اتهامات بی‌موردی متوجه برخی عزیزان خواهد شد ، ضمناً یک بار دیگر ضمن احترام و ادب از تکیه توتشامی و خانواده محترم آسیدقاسم افضلی که جناب کرمی همانند برخی سیاسیون امروزی بیمورد آنها را به میدان منظره‌ی مجازی کشانده است و طبعاً دوست دارد برای ایجاد نفاق  و پی بردن به برخی موارد جهت تخریب این خاندانها جوای بگیرد بسیار عذر می‌خواهم زیرا بنده نمی‌توانم دروغ‌ها ، نفاق‌ها و تهمت‌های ایشان را بی‌جواب بگذارم و خودم را زیر سئوال ببرم آقای کرمی هم زرنگ تشریف دارند دیگران را در انظار عمومی زیر سئوال می‌برند ولی انتظار دارند جواب ایشان را محرمانه به ایمیلش بفرستیم که این چیزی نیست جزء یک توقع بیجا و زیرکانه بنده هم حق دارم از خودم دفاع کنم این یک سخن معغول می‌باشد.
بنده دوست دارم بیشتر به وحدت بپردازم زیرا همانگونه که در نامه‌های قبلی آورده‌ام تنها راه نجات یارسان وحدت است آنهم نگرش به سمت و سوی پردیور نه نگرش به یک خانواده یا یک دوره و نادیده گرفتن جایگاه دیگر خاندانها و دوره‌های محترم و مکرم.
از جناب آقای میره بیگی ضمن سپاس فراوان از اینکه به قسمتی از نامه‌ی آقای کرمی پاسخ داده‌ام عذر می‌خواهم زیرا پاسخ به مسایلی در خصوص خودم و برخی دوستان را لازم دانستم ، امید است ایشان هم با قلم و بیان شیوای خود بتواند به بقیه نامه و دنباله‌ی مناظره ادامه دهند در صورتیکه هیچکدام از طرفین دچار رنجش نشوند ، و جناب کرمی هم کمی به خودشان بیایند و دست از نفاق و رویاروی قرار دادن دیگران که شاید هم ناخواسته این فعل بد را برگزیده‌اند بردارند . باز هم تکرار می‌نمایم اگر قرار است مطلبی در خصوص آئین غنی یارسان توسط سایتها و شبکه‌های محترم تلویزیونی پخش شود باید آگاهانه ، بی‌طرفانه ، و همه جانبه و بدور از تعصب خاندانی باشد در غیر اینصورت از سوی یارسانیهای فهیم مورد اعتراض قرار خواهند گرفت.
صفحه 8 نوروز سید محمد حسینی سال 1372 و ص 14 نوروز مربوط به مرحوم سید قاسم افضلی که سال 1350 چاپ شده است ضمیمه می‌باشد مطابقت فرمائید
در پناه حق باشید   سلطانی‌فر 4/10/1391 خورشیدری مطابق 25/12/2012  میلادی

http://yarsan-dm.com

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar