Social Icons

Yarsan

2013-02-07

رازها ونیازهای یارسانی در ضمن بگویم آئین یاری به هیچ عنوان هیچ ربطی به آئین اسلام ندارد بلکه دنباله همان آئین کهن میترایزم و آئین کهن زرتشتی میباشد

در آئین یاری  4 اصل وجود دارد پاکی و راستی و نیستی و ردا  مثل همان 3 اصلی که در آئین زرتشت هستش گفتار نیک کردار نیک   و رفتار نیک   
رازها و نیازهای یارسانی  در ضمن بگویم آئین یاری به هیچ عنوان هیچ ربطی به آئین اسلام ندارد بلکه دنباله همان آئین کهن میترایزم و آئین کهن زرتشتی میباشد.
در اصل آئین یاری همان آئین مهرورزی مهربانی است

جامعه یارسان از بدو پیدایش تا به امروز مورد بی مهری ها و ظلم و تعدی حاکمان مرکزی بوده است و همواره کوشیده اند که آیین یاری را بی اهمیت و آن را شاخه ای عرفانی از اسلام وتشیع نشان دهند. اساس آیین یارسان بر تشکیل جامعه ای به دور از ظلم و خشونت وبرپایه دین یاری بوده است و عنوان آن به نام دین یاری به معنای دوستی، بیانگر این موضوع است. 3).
بنده قصد پرداختن به این آیین کهن را در این مجال ندارم، صرفا جهت زدودن برخی ابهامات ناچارم به صورت کاملا گذرا ابتدا به برخی شایعات رایج پاسخ گفته و سپس به مسایل روز بپردازم.

درتاریخ آغازین یارسان نظرات متفاوتی وجود دارد پی ریزی آن به قرن دوم هجری توسط “بهلول کوفی” ویارانش برمی گردد ولی نقطه عطف آن به قرن هفتم برمی گردد زمانی که” پیربنیامین” و”داوود” و”پیرموسی”متفکرین و بشارت دهندگان آن به سراغ “عیسی برزنجه” اهل تسنن در عراق رفته وبا تشویق وی به ازدواج با “خاتون دایراک رمزبار” خبر از تولد نوزادی دادند که پیام آور و آشکارکننده آیین یاری است و حاصل آن ازدواج، فرزندی به نام “سلطان سهاک” شد که به طور رسمی دین یاری را در کردستان ایران ودر منطقه “دالهو” بنیان نهاد وکتابها و سروده های مقدس هم به زبان کردی گورانی می باشد(2).
در آیین یاری درکنار هدایت معنوی مردم از طریق دین، به مساله هدایت جامعه و تشکیلات سیاسی هم پرداخته شده است وعنوان نظام پیر و پادشاهی ونحوه برگزاری مراسم دینی با عنوان” جم و جمخانه” که به شکل اجتماعی و شورایی برگزار می شود موید آن است ، سلطان سهاک هم بر این اساس در” پردیوری “ومحل مقدس یارسان با یاران خود پیمان یا همان” شرط و اقرار”با عنوان “بیاوبس پردیوری” می بندد وزرا و مشاوران خود را با عنوان “هفت تن” و “چهل تنان” برمی گزیند و اختصاص یک پست به نام رسیدگی به مسایل جامعه زنان و انتخاب خاتون رمزبار به عنوان رئیس جامعه نسوان نشان از اهمیت این نظام به امور زنان دارد و همینطور موسیقی و تنبورنوازی بسیار پراهمیت بوده به طوری که هم اکنون هم مراسم آیینی با تنبور نوازی همراه است.
باعلنی شدن آیین یاری مخالفت حاکمان تا به امروز ادامه داشته است همچون برخورد نامناسب متعصبین اهل سنت با گروندگان به یارسان که منجر به پناه گیری آنان در کوههای دالهو شد(1) و فلسفه روزه “مرنوی”به همین دلیل است و از سویی دیگر با آغاز حکومت صفویان و فشار بر اقلیتهای دینی پیروان یارسان مجبور شدند تا با اتکا به اشتراکات دینی خود با تشیع از فشار حکومت بکاهند واین موضوع باعث گردید تا در فلسفه یارسان بسیاری محققان به بیراهه بروند، با نسبت عناوین جعلی “علی اللهی” و”شیطان پرست” صدمات جبران ناپذیری به این آیین باستانی وارد کردند وآن را شاخه ای افراطی از تشیع معرفی کردند (1)،البته بنا بر سروده ها امام اول شیعیان در آیین یاری یکی از مهمانان ذات حق است ولی بزرگنمایی فقط یکی از مهمانان ذات تا این اندازه جای شک دارد، بنا به همین توجیه میتوان یارسان را” سهاک اللهی” یا “خوشین اللهی” هم نامید چرا که سلطان سهاک وبابا خوشین هم از مهمانان ذات حق بر روی زمین هستند،
توهین و ظلم در حق آیین یارسان قدمتی به درازای تاریخ یارسان دارد و پس از انقلاب ایران سرعت بیشتری گرفت با تاکید آیت الله خمینی بر آزادی این آیین ، متاسفانه چند صباحی نگذشته که بر سبیل گذشته راه بر نامردمی ها گشوده شد و نه تنها بهایی به آیین داده نشد بلکه با بی احترامی کامل با آن برخورد شد با مراجعه به اصل دوازدهم وسیزدهم قانون اساسی ایران مشاهده می کنیم که هیچ نامی از ان برده نشد وبر اساس اصول نامبرده تنها اقلیتهای دینی شناخته شده زرتشتی، کلیمی و مسیحی هستند و این نشان میدهد که برای پیروان دین یاری که بزرگترین اقلیت دینی از لحاظ جمعیتی در ایران است – طبق برآورد تخمینی دو ونیم تا سه ونیم میلیون پیرو دارد(1و4)-هیچ گونه حقوقی نظر گرفته نمی شود و در یک جامعه بازوبا آزادی های نسبی، بدون شک جامعه یارسان حق داشتن یک یا دو نماینده در پارلمان را داراست.
این بی احترامی قانونگزاران به دین یاری، دست تندروهای افراطی اسلام گرا را در حمله به آن باز گذاشت و مشکلات فراوانی را به جامعه یارسان تحمیل کرد به طوری که مردم یارسان از برگزاری آزادانه مراسم دینی خود محروم شده وجوانان یارسانی از استخدام در مراکز دولتی بازماندند (10)و با تکذیب آیین خود سعی در یافتن شغلی مناسب داشتند و متاسفانه پا را از این فراتر هم گذاشته و با تنبیه ، شکنجه و اعدام سعی در تهدید مردم یارسان را دارند اخراج “علی نظری “معلم مدارس کرمانشاهان(5) ،دستگیری تعداد کثیری از پیروان یارسان و تراشیدن شارب آنها به اجبار، حکم اعدام برخی از یارسانهای” آوج تپه میاندوآب” و همینطور حکم اعدام “یونس آقایان”(6) و جلوگیری از برگزاری مراسم یادبود”سید خلیل عالی نژاد” و ممانعت از تحقیق و تفحص در مورد قتل وی، تنها نمونه هایی از ظلم رواشده به پیروان این دین است .اجازه ندادن به چاپ کتب مقدس یارسان و به جای آن نشر کتب کاملا انحرافی توسط نویسندگان غیر یارسانی وغیر متخصص و حمله روزنامه های حکومتی به دین یاری که نمونه آن در روزنامه های کیهان ، جمهوری اسلامی و فرهیختگان وسایتهای وابسته به دولت و مراکز دینی دیده می شودو با نسبت دادن دین ضاله به آیین یارسانی و صدور فتوا مبنی بر نجاست و کافر پنداشتن پیروان عرصه بر مردم یارسان تنگ تر کرده و محل های مقدس را جایی برای تجمع ضدانقلاب و اعضای گروهک پژاک ومحل خریدوفروش سلاح و مشروبات عنوان می کنند(7و8و9و11).
در خصوص خاستگاه جامعه یاری نظرات متفاوتی وجود دارد برخی آن را برگرفته از ادیان مهرپرستی،زرتشتی و مانوی می دانند گاه آن را ساختگی دانسته که در برابر اسلام قدعلم کرد و بسیاری هم آن را شاخه ای از تشیع می دانند.اما آنچه که مشخص است دین یاری کاملا مستقل از ادیان دیگر است(1) و احترام کامل به پیروان دیگر ادیان را در کارنامه خود دارد دارای کتاب مقدس به زبان کردی ، پیامبر و آیین دینی خاص خود است و نماز نمی خوانند و روزه هم تنها سه روز است- آن هم به واسطه احترام به سلطان سهاک ویارانش که به دلیل فرار از تعقیب دشمنان در غاری پنهان شدند و سه روز چیزی نخوردند- وهمینطور به معاد آنچنان که درادیان ابراهیمی مطرح است اعتقادی نداشته و زندگی بعد از مرگ بر اصل “دونادون” استوار است شاید نزدیکترین واژه به آن تناسخ باشد. از نظر پیروان یارسان وبر اساس سروده های مقدس ،ریشه آن به خلقت بشر برمی گردد زمانی که حضرت حق با مقربین درگاهش پیمان الست با عنوان بیاوبس ازلی بست وبا این عقیده تمامسرچشمه تمام ادیان از آیین یاری گرفته شده است . یارسانیان نه تنها دارای دین ،زبان ،موسیقی و فرهنگ مستقل هستند بلکه دارای تقویم و گاهشمار مختص به خود نیز هستند تقویمی آن را تقویم کردی سلطانی و یا کردی گورانی می گویند.
اصول یاری بر چهار پایه استوار است “راستی” ،”پاکی”،”نیستی” و”ردا”، که نیستی وحدت وجود است و ردا یاری رساندن به دیگران ولو غیر یارسانی باشد.پیام آیین یاری ومردم یارسان که در کتب مقدس به جد تاکید شده است برابری و آزادی تمام انسانها ، منع ستمگری وستم پذیری وبرده داری،خدمت به تمام انسانها فارغ از تفاوتها وتمایزات ،دوستی با جوامع بشری،احترام به عقاید دیگران و…. می باشد.
مشکل بزرگ دیگر البته از نظر نگارنده سطور، چترعنوان کردی است که بر آن سایه افکنده است متاسفانه بسیاری از تحصیلکرده های یارسان با استفاده از کرد بودن آیین یاری سعی در کمرنگ کردن دین یاری داشته اند و بیشتر مساله کرد بودن آن پررنگ شده و حتی گاهی زیر لوای احزاب سیاسی کرد رنگ باخته است و اخبار ظلم به پیروان یارسان با عنوان ظلم به ملت کرد خودنمایی می کند ،تشکیل سازمانهای فراوان یارسان با رنگ وبوی غلیظ کردی هرگز اجازه رشد ونمو را به این آیین مستقل نخواهد داد و البته نمی توان منکر شد که یارسان با کرد پیوند ناگسستنی دارد .
ناگفته نماند که متاسفانه سستی واهمال بزرگان این آیین هم خود از مشکلات جدی است .از بدو پیدایش آیین یاری ،جهت در امان ماندن دین ومکتوبات و سروده های آن و همینطور ترس از جان ،پیروان متوسل به سیاست “سرمگو” شدند تا با مخفی نگاه داشتن اسرار خود از گزند دشمنان در امان بمانند و براین اساس دفترمقدس یاری بدون انتشار در دست عده خاصی باقی ماند و بعدها تا الان هم متاسفانه اجازه چاپ پیدا نکردند و سیدها و بزرگان دین هم متاسفانه جهت انتشار و آموزش آن به نسل های بعدی تلاش جدی نکردند امروزه هم در صورت پی گیری و دسترسی به منابع با همان پاسخ سرمگو مواجه خواهی شد واین باعث گردیده که جوانان مشتاق به تحقیق در این زمینه به مشکل برخورده و چه بسا افراد محدودی با سلطه بر آن ،گاه و بی گاه بابرداشتهای به دور از واقع وافراط و تفریط در تفاسیر نتوانند چهره واقعی آن را به نمایش بگذارندو با تاسف شاهد روی گردانی جوانان از دین یاری و بعضا روی آوردن به ادیان دیگر هستیم.
گرایش مردم یارسان به اصلاح مملکت به دور از خشونت بر بسیاری پوشیده نیست وبا مناسب دیدن شرایط استقبال خوهند کرد اعلام حمایت جامعه یارسان از کاندیداتوری مهدی کروبی با شعار تغییرات از نشانه های بارز آن است که پس از نتایج انتخابات جوانان یارسانی در کنار دیگران اعتراض خود را نشان دادند که تهدید، آزار،زندانی و شکنجه و حتی مرگ از آثار آن بود شهادت جوان مبارز و دانشجوی یارسانی ” کیانوش آسا” شاهدی بر این مدعاست.
در این میان عده ای هم با پرداخت هزینه های بسیار و به امید آزادی چاره ای جز خروج از کشور و پناهنده شدن در کشورهای دیگر نداشتند که کشورهای اسکاندیناوی میزبان بیشترین پناهندگان یارسانی است اما در خارج از ایران هم متاسفانه دولتها روی خوش به پناهندگان یارسانی نشان نمی دهند و متاسفانه بدون هیچ اطلاعات و مطالعه ای مشکلات ایجاد شده برای پیروان یارسان را نادیده می گیرند، خطر دیپورت چند نفر از پیروان یارسان در سوئد از آن جمله است و جای تاسف آنجاست که با تلاش بسیاری محققین یارسانی در شناسایی یارسان به جامعه بین الملل علی الخصوص سازمانهای حقوق بشری تا به حال زیاد موفقیت آمیز نبوده ودرگزارشهای خود از آوردن نام جامعه یارسان به عنوان اقلیت دینی که مورد جفا واقع شده حذر میکنند و با وجود دیدارهای بسیار با آقای احمد شهید متاسفانه فقط و فقط یکبار نام یارسان آورده شده و نگاه ما به سه نقطه -وغیره -بعد از اقلیت بهایی ها ست.
اعتقاد به مسایل حقوق بشری بدون شک نقطه اشتراک تمام روشنفکران ونویسندگان آزاد اندیش ایرانی است و انتظار مردم یارسان از فعالین مدنی و حقوق بشری این است که با شناخت از جامعه یارسان و مشکلات پیش روی آنها واز نقطه نظر حقوق بشری با این جامعه همراهی کنند ودر شناساندن مشکلات این قشر به دیگران گامی موثر بردارند ودر نوشته های خود آن را در زمره اقلیتهای دینی مورد ستم در ایران به حساب بیاورند تا شاید حاکمان خفته ایران آگاه شوند و عرصه را به مردم یارسان تنگ تر نکرده وجوانان را راهی دیار غربت نکنند و در خارج از ایران هم سازمانهای حقوق بشری را به پذیرش آن به عنوان اقلیت دینی مجبور کرد تا شاید چراغی و کورسو امیدی برای پیروان آیین کهن یاری روشن شود.
منابع و مآخذ:
در زمینه یارسان منابع قابل اتکایی وجود ندارد و کتابهایی که در ایران به چاپ می رسند وبنا به دلایلی که در مقاله ذکر شد نمی توان انتظار داشت که مطالب آن ها دقیق باشند و تنها مرجع موثق همان کتاب مقدس یارسان به نام ” دفتر دیوان گه وره” به زبان کردی گورانی و به صورت نظم است که با مطالعه دقیق آن می توان به حقایق دین یاری پی برد ولازم به ذکر است که در دوره تاریخی چهارم یارسان کلام ها وسروده های جعلی زیادی به رشته تحریر در آمد و تشخیص منابع درست کاری دشواراست ومتاسفانه در برخی نقاط با تکیه بر آثار مذکور شاهد ازبین رفتن چهارچوب اصلی آن و افراط وتفریط در مسایل فرعی هستیم وافزون بر آن فضای خفقان کشور هم مانع تلاش جدی محققین جهت روشنگری شده است .
به ناچار منابع ذیل را تا حدودی می توان مورد استناد قرار داد هرچند بخشهایی از آنها هم قابل نقد و بازبینی هستند
1)http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A7%D9%87%D9%84_%D8%AD%D9%82
2) http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%87%D9%84_%D8%AD%D9%82
3) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/11/111127_l95_ahlehagh_jia_vid.shtml
4) http://zamaaneh.com/special/2010/11/post_136.html
5)
http://yarsan-dm.com/in/index.php?option=com_content&view=article&id=1636:1391-02-18-15-52-40&catid=44:1389-08-04-13-50-12&Itemid=67
6) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/02/120221_l21_aghayan_jail_strike.shtml
7) http://kurdishperspective.com/print.php?id=1572
8) http://bipelak.ir/main/print.php?id=380
9) http://www.ahl-ul-bayt.org/fa.php/page,11728A15790.html?PHPSESSID=0ba82731412d01f3409f70c34e58762a
10) http://www.mardomsalari.com/template1/News.aspx?NID=54015
11) http://www.ido.ir/n.aspx?n=13871217027
گرد آورنده:غلامرضا شاهمرادی
http://www.yarsanmedia.com/?p=3014

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar