Social Icons

Yarsan

2012-10-29

به عقیده ی یارسان ریشه ی آیین یاری به قبل از خلقت انسان و آسمان و زمین بر می گردد. یعنی به گفته ی آن ها «شرط و اقرار» این دین، موسوم به«نیایش خاوندکاری» هم زمان با آفرینش فرشتگان مقرّب و با اصول و ارکان و حقایقش ثابت شده است. به عبارت دیگر، اساس این آیین را همان عهد و میثاق الستی و پیمان ازلی تشکیل می دهد که بدواً حضرت حق، آن را با مقرّبینِ درگاهش منعقد فرمود. توضیح آن که: شروط ایجابیِ این پیمان را که از طرف خدا بر فرشتگان تفهیم شد، «شرط» و پذیرش آن شروط از جانب فرشتگان را «اقرار» می نامند.


به عقیده ی یارسان ریشه ی آیین یاری به قبل از خلقت انسان و آسمان و زمین بر می گردد. یعنی به گفته ی آن ها «شرط و اقرار» این دین، موسوم به«نیایش خاوندکاری» هم زمان با آفرینش فرشتگان مقرّب و با اصول و ارکان و حقایقش ثابت شده است. به عبارت دیگر، اساس این آیین را همان عهد و میثاق الستی و پیمان ازلی تشکیل می دهد که بدواً حضرت حق، آن را با مقرّبینِ درگاهش منعقد فرمود. توضیح آن که: شروط ایجابیِ این پیمان را که از طرف خدا بر فرشتگان تفهیم شد، «شرط» و پذیرش آن شروط از جانب فرشتگان را «اقرار» می نامند.


باری پس از آفرینش بشر نیز هر یک از انبیا و اولیا مراتبی از آیین یاری را با نام هایی مثل زرتشتی و بودایی و یهودی و مسیحی و اسلام و غیره برای هدایت انسان ها به ارمغان آوردند. تا این که بالاخره در قرن هفتم هجری، حضرت سلطان سهاک ظهور نموده و مرتبه ی نهاییِ دین یاری را آشکار فرمود. کیفیّت ظهور سلطان سهاک بنا بر مدارک موجود از این قرار است: نزدیک هشتصد سال پیش سە نفر از اولیا و پیران روشن ضمیر، یعنی پیر بنیامین، داوود و پیر موسی از طریق مکاشفه و وعده های قبلی به ظهور قریب الوقوعِ مولای خود پی می برد. لذا به محض این که از کیفیت و محلّ ظهور با خبر می گردند، به دنبال گم شده شان به منزل یکی از بزرگان منطقه به نام شیخ عیسی بّرزنّجی می روند. این شیخ عیسی در روستای برزنجه از توابع سلیمانیه ی عراقِ فعلی می زیسته و با داشتن مریدان و خانقاه. به اصطلاح شیخ طریقت محسوب می شده است. زمانی که یری(٣) تن نام برده به منزل شیخ عیسی می رسند. با احترام آنها را پذیرا شده و هنگامی هم که به مقام بلندشان پی می برد- حتّی با وجودی که پیر مرد و صاحب اولاد متعدّد بوده است- پیشنهادشان را مبنی بر ازدواج با دختر حسین بگ جلد، به نام دایراک می پذیرد. بالاخره با وساطت و پا در میانی یری تن ازدواج صورت می گیرد و پس از مدتی شهباز نورانی سفیدی، به نشانه ی وعده ی موعود روی بوستان شیخ عیسی کە بابارکن الدین بوستانچی آن بودە ک – یا به روایتی بر روی خربزه ای در داخل بوستان- می نشیند و پس از آن سلطان صحاک آشکار می شود. مشهور است که سلطان در همان سنین کودکی کارهای خارق العاده زیاد می کرده است. همین مسئله باعث کینه و حسادت دیگر برادرانش به نام های قادره، خدرشه، و سلامت می شود. تا این که بعد از فوت شیخ عیسی دشمنی ها به اوج می رسد. بنا براین، سلطان و یاران خاصش به سوی روستای شیخان – از توابع شهرستان پاوه – مهاجرت می کنند. منتها با تعقیب برادران ناتنی و اقوام و دار و دسته ی زیاد آن ها به نام سپاه چیچک مواجه شده، لذا در غاری به نام «مرنو» - واقع در کوهِ شِندِر کوه _ پناه می گیرند. محاصره ی غار سه شبانه روز طول می کشد تا این که سلطان به داوود می فرماید مشتی خاک ببه مصطفی دودان بدە که به طرف افراد مهاجم بپاشد. داوود هم فرمان را اجرا کرده و با این معجزه گروه مزبور به هلاکت می رسند. لازم به ذکر است که پس از آن، به یاد همین واقعه، سه روز روزه به نام روزه ی مرنو بر یارسان واجب می شود که حالا به جا می آورند. خلاصه، سلطان و یارانش پس از این پیروزی به روستای شیخان آمده و در کنار رودخانه ی سیروان ساکن می شوند. این مکان را از آن پس به خاطر این که در این سوی پلِ رود خانه ی سیروان قرار داشته است «پردیور» می نامند که به گویش گورانی به معنی «این طرف پل» است. منطقه ی پردیور در نزد یارسان مکانی بسیار مقدّس است . سلطان در این منطقه به تبیین و اشاعه ی آیین یاری پرداخته و با معجزاتی که نشان می دهد، طولی نمی کشد که دهها هزار نفر از مردم اطراف- که اغلب از قوم گوران و تعدادی هم جاف بوده اند- به دین وی ایمان می آورند. البتّه غیر از این مردم افراد حق جو و قابل فیض هم از هر نقطه ای از جهان با کشش باطنی و الهامات غیبی به حضور سلطان رسیده اند. چنان که بعضی از یاران آن حضرت اهل اقصی نقاط ایران، بلکه از مردم هند و روم و بخارا و غیره بوده اند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar