Social Icons

Yarsan

2012-10-26

بانگ سحری از تب تنبور برآمد



بانگ سحری از تب تنبور برآمد 

عشق آتش سر کش شد و از طور برآمد 





رندانه زدی قصه ی هجرانی ما را 



مستانه به رقص عاشق مهجور برآمد 




نزدیکی جان هاست به هم نغمه ی تنبور 




با طرز تو فریاد دل از دور برآمد 




شور طرب انگیز هنر مستی جان شد 




از هستی ظلمت زده ام نور برآمد 




غوغای طرب سوز غم این دل پر درد 




آهی شد و از سینه ی رنجور برآمد 




آتش به همه هستی این بی خبران زد 




سرخ آه غمی کز لب منصور برآمد 




ساز تو غم آواز مرا زمزمه می کرد 




فریاد دل از ناله ی تنبور برآمد 




مست می ساز تو سر از پای ندانست 




ساقی همه شب می زد و مخمور برآمد 




از نغمه ی تنبور خلیل آتش نمرود 




خاموش شد و غنچه ی مستور برآمد 




خورشید خروشید و رخ از پرده به در کرد 




خم خانه خراب از شب دیجور برآمد 




دف عربده جو در صف رندان قلندر 




از سینه ی تنبور مگر شور برآمد 




ساز تو مرا نای قفس گیر نفس شد 




گلبانگ غزل شکوه چنان صور برآمد 




تنبور تو و شعر وفا کرد قیامت 




هر مرده ی ماتم زده از گور برآمد



جلیل قریشی زاده(وفا)
در سال 1314 در کرمانشاه متولد شد. استاد وفا به همراه برادرشان جناب فاخر از بانیان انجمنی به نام "سخن" بودند که در آن روزگار در ادبیات این خطه تاثیر گذار بوده است.ایشان تالیفات بسیاری دارد که می توان از آنها کتابهای "غزل در قلمرو شعر معاصر" و "باغ ابریشم" را نام برد.این مرد وارسته سالهاست در کرج ساکن است. برایشان آرزوی 
سلامتی و طول عمر با عزت داریم –

-----------------------


( اول آخر ، یار )
یک بند از کلام زیبای شیخ امیر ( دون پیر بنیامین ) تقدیم به یارسانیان روشن ضمیر :
دله تو کردن = گناه کس نه کرد گناه تو کردن
گشت گنای ویتن بابوت نکردن = نه گردنت هن تا و روی مردن
دله تو جه کس مگیره تاوان = گشت گناه ویتن هر چه پیت یاوان
دله تو بشو و رای حق وه = حق کارش نین و نا حق وه
دله بگیره گوشهء کناری = انتظار بکیش پی طانه باری
یانه آوانی سفید بوانه = معنا جه دانه گوهر بزانه
نغمهء بوانه و آواز برز = نیشانه سرمشق دانه میو درز
تو نه دریای دل بکره روان = ورش بگیره و دیده و گیان
توشه رای راتن اگر بزانی = ذکر ایمانن پی دنیای فانی
مبو بوانی تا بوت و عادت
تا بوت و عادت پی روژ وعدت
..............................................................
....... شیخ امیر می فرماید ای دل تو گناه کردی و این گناه کس دیگری نکرده و همهء این گناهان تا روز مُردن بر گردن خودت هست و بابا یا پدرت گناهکار نیست و کس دیگری را هم بخاطر گناهانی که انجام داده اید تاوان بار نکن اگرهم بلایی سرت بیاید بخاطر گناهان خودت است و کسی تاوان بار نیست ، ای دل تو راه حق را در پیش بگیر که راه حق با راه ناحق دو راه جدا از هم هستند ، ای دل جایی در این دنیای فانی را انتخاب کن و منتظر طعنه افراد شکاک باش با خواندن و مطالعه دفتر یاری و درک معنی این گوهر خانه دلت را آباد کن و با صدایی رسا کلام بخوان و در دریای قلبت از جان مایه بگذار و دفتر و کلام را در درون دلت جاری کن و نگذار این عشق و ایمان از قلبت بیرون برود مثل دانه زیر خاک که روزی از زیر خاک جوانه می زند و شکوفا می شود و اگر بدانی و آگاه باشی ذکر کلام و خواندن دفتر یاری در این دنیای فانی و ایمان داشتن به آن ، توشه راه دنیای باقی است که باید مدام این کلام و دفتر را بخوانی تا برایت عادت شود و این عادت شما برای روز وعده و رسیدن به حق و کمال بدرد می خورد تا در قطار یاران حق قرار بگیری.
در پناه پیر نرگس چم باشید .
 

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar